نوع مقاله : مقاله علمی - پژوهشی
نویسنده
دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
تغییرات آب و هوایی و گرم شدن زمین از جمله مهمترین مشکلات انسان در چند دهه اخیر به حساب میآید. بهطوریکه این تغییرات بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی انسان تاثیر زیادی گذاشته است. بحرانهای زیستمحیطی موجود در ایران از جمله کمبود بارش، خشک شدن رودها، تالابها و دریاچهها باعث بروز مخاطرات و آسیبپذیری طبیعی و انسانی شده است. در این میان خشک شدن دریاچه ارومیه بهعنوان یک بحران ملی میتواند در ایجاد مشکلات و مخاطرات طبیعی و انسانی نقش مهمی را بازی کند. در این مقاله به بررسی اثرات خشکی دریاچه ارومیه بر مخاطرات و آسیبپذیری طبیعی و انسانی ناحیه پیرامون پرداخته شده است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. دادههای پژوهش از سازمانها و مراکز مربوطه جمعآوری شده بهوسیله نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تجزیه و تحلیل شده است. نتایج و پیشبینیهای این پژوهش نشان میدهد که با توجه به سکونت بیش از 3 میلیون نفر در پیرامون دریاچه ارومیه، وجود باغات، زمینهای کشاورزی و گونههای متنوع جانوری و گیاهی، در صورت خشکی کامل این دریاچه سکونت و سلامت محیطزیست در این ناحیه با مشکلات جدی مواجه میشود و از بین رفتن منابع غذایی و حیاتی باعث بروز تنشهای قومی و اجتماعی در منطقه خواهد شد.
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه و بیان مسئله
انقلاب فناوری از جمله شکافتن اتم، قدم نهادن آدمی بر روی کره ماه و انجام پیوند قلب انسان، باعث به وجود آمدن خطر بیسابقه خودکشی محیطزیستی شده است. برای سالهای طولانی سیاستهای زیستمحیطی محدود به عملیات حفاظتی بود که بر توسعه هوشمندانه و استفاده از منابع طبیعی تاکید میکرد. در گذشته، کلماتی مانند آلودگی و انقراض گونههای جانوری عمومیت پیدا نکرده و مفهوم اکولوژی مورد اغماض قرار گرفته بود (Muskie 1992, 731). رشد و گسترش اندیشههای سوداگرانه و مصرف فزاینده مواد و انرژی، فناوریهای صنعتی، افزایش جمعیت و لزوم توجه به تأمین نیازها و خواست های آن، افزایش سطح رفاه و گاه تشدید فقر و چیرگی انسان بر طبیعت، فروسایی آن را در پی داشته و تداوم این اوضاع، مقوله زیست را در مفهوم فراگیر آن با چالشهای جدی مواجه ساخته است (کاویانی راد 1389, 34) .
مالتوس، کشیش و جمعیتشناس معروف انگلیسی معتقد بود که رشد جمعیت بهصورت تصاعد هندسی پیش میرود درحالیکه رشد امکانات زندگی به شکل تصاعد حسابی است. حاصل این عدم تناسب چیزی نبود جز ایجاد تزلزل در خصوص پایداری اکولوژیکی و همی طور تهدید امنیت ژئوپولیتیکی. افزایش جمعیت نیاز به افزایش تولید انبوه کالاهای صنعتی را در نظام سرمایهداری، با همکاری مشترک بخش خصوصی (صاحبان سرمایه و ابزار تولید) و بخش دولتی جهت کنترل بحرانهای اجتماعی ناشی از شرایط جدید زندگی بیش از پیش ضروری میساخت. تداوم چنین روندی از گذشته تا به حال، منجر به ایجاد عوارض منفی و غیرقابل جبرانی در اکوسیستم و همینطور اتمسفر زمین از قبیل کاهش و تهی ساختن منابع موجود درسطح خاک، پایین رفتن سطح آب های زیرزمینی، نابودی پوشش جنگلی و گیاهی، آلودگی هوای شهرهای بزرگ و تهدید لایه ازون و...گردیده است (بابااوغلی 1392, 60).
از جمله مهمترین منابع زیستمحیطی که در سالهای اخیر در ایران مورد تخریب قرار گرفتهاند، منابع آبی و دریاچهها میباشند که بهطور روزافزنی در معرض نابودی و خشک شدن قرار گرفتهاند. ناگفته پیداست که خشک شدن منابع آبی و تالابها نه تنها بر حیات گیاهی و جانوری پیرامون خود تاثیر میگذارند بلکه بر روی تغییرات جمعیتی و بروز مشکلات و بحرانهای اجتماعی منطقه اطراف اعم از مراکز روستایی و شهری موثر میباشند. از اینرو میتوان گفت که مسائل زیستمحیطی و در راس آنها خشک شدن منابع آبی و کاهش آبهای سطحی و زیرزمینی میتوانند منبع و منشاء آسیب طبیعی و انسانی باشند که این مسئله منجر به خطر افتادن حیات در منطقه و کاهش امنیت ملی خواهد شد. بههمین دلیل توجه به بروز بحرانها و مشکلات احتمالی انسانی و طبیعی بهعنوان نتیجه بحرانهای زیستمحیطی از اهمیت وافری برخوردار میباشد.
دریاچه ارومیه بهعنوان دومین دریاچه شور جهان، در گوشه شمالغربی ایران قرار گرفته است. حوضه دریاچه به مساحت 52000 کیلومتر مربع، 15/3 درصد از کل مساحت کشور را شامل میشود. و بیش از 5 میلیون نفر در حاشیه آن ساکن هستند. پهنه وسیع دریاچه به تعدیل میکروکلیمای منطقه کمک کرده و آن را مناسب برای کشاورزی ساخته است. آب مورد نیاز دریاچه از طریق 14 رودخانه دائمی تأمین میشود و برای حفظ تراز آبی دریاچه ارومیه سالیانه حداقل حدود 1/3 میلیارد مترمکعب آب موردنیاز خواهد بود. طی دو دهه گذشته، فعالیتهای انسانی غیرپایدار فشارهای فزایندهای را بر منابع طبیعی حوضه دریاچه ارومیه اعمال نموده است. تشدید فعالیتهای کشاورزی، توسعه منابع آبی، احداث پل میانگذر بر روی دریاچه ارومیه، افزایش میزان شوری به بیش از 300 گرم در لیتر به همراه دورههای خشکسالی اخیر باعث وخیمتر شدن اوضاع شده است. با توجه به اینکه جمعیت انسانی زیادی در محدوده پیرامون دریاچه ارومیه زندگی میکنند و معیشت سکونتگاههای استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی بیشتر بر کشاورزی و دامداری استوار است، در صورت خشک شدن کامل دریاچه و وقوع بحرانهای زیستمحیطی و اکولوژیکی اقتصاد این منطقه با مشکلات بزرگی رو به رو خواهد شد. هدف این پژوهش، بررسی مخاطرات و آسیبپذیری طبیعی و انسانی ناحیه پیرامون ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه در دو استان آذربایجان شرقی و غربی بوده است. سؤالهای پژوهش نیز عبارتند از: وضعیت سکونت پیرامون دریاچه ارومیه، چگونه متاثر از آن است؟ خشک شدن دریاچه ارومیه چه مخاطرات طبیعی برای منطقه به همراه داشته و خواهد داشت؟ آسیب پذیریهای انسانی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه به چه شیوههای ظاهر میشوند؟ فرضیات متناظر آنها نیز عبارتند از:
- خشکی دریاچه ارومیه سبب کاهش جمعیت و تغییر الگوی سکونت در دو طرف دریاچه شده است.
- خشک شدن دریاچه ارومیه سبب بروز مخاطرات طبیعی مانند از بین رفتن زمینهای کشاورزی، تلف شدن باغات، کاهش مرتع و بادهای حامل نمک شده است.
- مهاجرتهای تودهای، تنشهای قومی، اعتراضات مردمی و بروز بیماریهای صعبالعلاج از جمله آسیبهای انسانی است که در صورت خشکی کامل دریاچه ارومیه بروز پیدا میکنند.
محدوده مورد مطالعه
از نظر تقسیمات جغرافیایی رسمی کشور محدوده مورد مطالعه تحقیق شامل دو استان آذربایجان شرقی در شرق دریاچه ارومیه و استان آذربایجان غربی در غرب این دریاچه میباشد. مساحت استان آذربایجان شرقی ۴۵٬۴۹۱ کیلومتر مربع است که از این جهت، یازدهمین استان بزرگ ایران محسوب میشود. این استان محل اتصال دو رشته کوه مهم و اصلی کوههای ایران، یعنی البرز و زاگرس است و بلندترین نقطه آن، قله کوه سهند است. مرکز استان آذربایجان شرقی، کلانشهر تبریز است. همچنین استان آذربایجان غربی با مساحتی برابر ۳۷٫۰۵۹ کیلومتر مربع سیزدهمین استان بزرگ کشور محسوب میشود و ۲٫۲۵ درصد مساحت کل کشور را تشکیل میدهد.
شکل (1): محدوده مورد مطالعه
منبع: نگارندگان
روش تحقیق
روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی میباشد. به طوریکه جهت بررسی موضوع از روشهای توصیفی و تحلیلی استفاده میشود. برای این منظور ابتدا با مطالعه کلی وضعیت طبیعی و انسانی محدوده مورد مطالعه، شرایط دریاچه ارومیه و نواحی پیرامونی آن در دو استان آذربایجان غربی و شرقی بررسی میشود. سپس جهت تحلیل دادههای بهدست آمده از روشهای تحلیلی که شامل تحلیلهای فضایی و غیرفضایی میباشد، استفاده میشود. دادههای این پژوهش از مراکز آماری رسمی کشور و نقشههای تولید شده توسط نهادهای موثق جمعآوری شده است. همچنین جهت تحلیل فضایی مسئله از نرم افزار ArcGIS و ابزارهای مختلف آن بهره گرفته شده است. بهطوریکه از امکانات سه بعدی در محیط Arcscene و منطق بولین جهت سنجش توزیع فضایی جمعیت و کاربریهای اراضی در منطقه مورد مطالعه استفاده شده است.
مدیریت محیطزیست
موجودات زنده در هر محیط همانطور که تحت تأثیر عوامل و شرایط طبیعی حاکم بر محیطزیست خود قرار دارند در بسیاری از موارد محیطزیست خود را متأثر میسازند، این موارد بهویژه درباره انسان که از آغاز حیات خود تا کنون درصدد ایجاد تغییر در طبیعت بوده است کاملاً مصداق دارد.
انسان امروزه در مقایسه با نیاکان خود و سایر موجودات زنده از موجودی مغلوب به موجودی غالب بر طبیعت تبدیل شده است و روز به روز بر دامنه تأثیرات او بر محیطزیست افزوده میشود. برای مثال بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب و خاک و مانند آن از جمله تغییراتی است که بر هم خوردن تعادل زیستی دریاها، انهدام و تخریب رویشهای گیاهی، فرسایش خاک، آلودگی آب، بیابانزایی و نابودی حیات جانوری را به دنبال خواهد داشت. بهطور کلی فعالیتهای انسانی اعم از کشاورزی، صنعتی، خدماتی، حمل و نقل و غیره هر کدام به نوعی موجب برهم خوردن تعادل موجود در محیطزیست میگردند. انهدام یا تخریب و آلودگی دو چهره آشکار و دو پدیده مهم ناشی از اثرات منفی تغییر در اکوسیستمها میباشند. بدین معنی که انسان یا از طریق برهم زدن نظم اکوسیستمها موجبات تخریب محیط را فراهم میآورد و یا اینکه با تخلیه مواد آلوده کننده در آن سلامت خود و سایر موجودات را به خطر میاندازد (سرمست، 1382، 18).
عنوان محیطزیست از دو کلمه محیط و زیست ترکیب یافته است که در فارسی به معنای جایگاه و محل زندگی است . محیطزیست عبارت است از آنچه که فرآیند زیستن را احاطه کرده، آن را در خود فرو گرفته و با آن در کنش متقابل قرار دارد. با توجه به این تعریف آیا میتوان مرزهای مشخصی برای محیط زیست تعیین نمود؟ آیا فرایند حیات بدون استفاده از هوا و خاک میسر است؟ آیا بدون بهرهبرداری منطقی از خاک، میتوان مواد غذایی تولید نمود و امکان تغذیه سالم جمعیت رو به تزاید را فراهم ساخت؟ بدین ترتیب مشاهده میشود که محیطزیست همه چیز را در بر میگیرد، هم انسان و هم طبیعت و هم رابطه این دو را شامل میشود، در کلیه فعالیتهای بشر تاثیر داشته و نیز از آن متاثر میشود. مفهوم محیطزیست، چه از نظر لغوی و چه از لحاظ واقعیت آن، در برگیرنده کل فضای حیاتی کره خاکی میباشد، به بیان دیگر این محیطزیست است که در درون خود محیطهای گوناگون را جای داده است (www.niazemarkazi.com).
نگرشی گذرا بر وضعیت محیطزیست جهان در دو دهه گذشته نشان میدهد که نه فقط اثرات مخرب انسانی بر محیطزیست کاهش نیافته بلکه مسائل حاد و بغرنج جدید مانند آلودگی شدید جو، کاهش تنوعزیستی، پارگی لایه ازون، پدیده گلخانهای و گرم شدن کره زمین، افزایش سطح آب اقیانوسها، تغییرات شدید اقلیمی و اثرات مختلف و متعدد بروز نموده است و در ایران نیز همانند سایر ملل، به دلایل گوناگون موجب تغییر روابط مناسب انسانی با محیطزیست اطراف خود گردیده است. این تغییرات به علت عدم اعمال کنترل و نظارت بر محیطزیست حادث شده است (رحمتی، 1391: 16). در چند سال اخیر محیطزیست و مسایل مربوط به آن بسیار مهم تلقی شده است تا جاییکه مسایل زیستمحیطی و تهدیدات زیستمحیطی در اکثر اوقات بهعنوان منابع سیاسی تحلیل شدهاند که ناشی از اهمیت مقوله محیطزیست و شرایط آن دارد (Chaturvedi,1998: 716). امروزه یکی از طیفهای بسیار مهم امنیت و متعاقب آن تهدیدات، در قالب مخاطرات محیطی و زیستمحیطی (انسانی و طبیعی) نمود یافته است؛ از جمله شاخصهای مخاطرات میتوان به مهاجرتهای بیرویه، مواد مخدر، شیوع بیماریهای فراگیر، گازهای گلخانهای، سلاحهای کشتار انبوه، تبهکاری و بزهکاریهای سازمان یافته، تروریسم، ستیز بر سر منابع کمیاب، تغییرات اقلیمی و گسترش آلودگی (هوا، زمین، اّب( اشاره کرد. این تهدیدات، به علت سرشت و کارکرد کُندی که در قیاس با تهدیدات نظامی دارند، نیاز به تعریف گشودهتری از امنیت طلب میکنند. در این میان، مسائل زیستمحیطی، بهویژه در مباحث مرتبط با بازنگری امنیت در سطح ملی و حتی بینالمللی جایگاه خاصی یافتهاند (کاویانیراد، 1390: 121).
شکل (2). تأثیر تهدیدات زیستمحیطی
منبع: (Environmental Security of Russia, 1996: 55)
تهدیدات زیستمحیطی در شکل مخاطرات محیطی (انسانی و طبیعی(، این توان را دارند که زمینه تهدید زیستکره را فراهم کنند و آینده زیست و حیات را در مفهوم فراگیر خود به چالش کشند (Dalby,2002: 239). مثال بارز این امر پهنههای آبی هستند که طی این مدت مورد بیمهری قرار گرفته و صدها و شاید هزاران گونه گیاهی و جانوری که در زنجیره حیات زیستکره نقش میآفریدند، به نابودی کشانده شدهاند (کاویانیراد، 1390: 123).
شکل (3): روندهای مؤثر در تخریب محیطزیست
منبع: (Environmental Security of Russia, 1996: 123)
مسایل زیستمحیطی بهویژه مسایل مربوط به آب، خشکسالی و تغییرات اقلیمی تأثیرات گوناگونی را در همه زوایای زندگی برجای میگذارد؛ به نسبت حاد بودن مسایل زیستمحیطی این تأثیرات میتوانند با شدتهای متفاوتی خود را بروز دهند. بارنت و آدگر (Barnett & Adger) تأثیرات قابل پیش بینی را در رابطه با مسایل زیستمحیطی در حوزه آب و تغییرات اقلیمی بهصورت جدول 1 ارائه دادهاند.
جدول(1): نسبت عوامل ناامنی انسانی و تغییرات اقلیمی و آبی
عوامل |
فرآیندهایی که تغییرات اقلیمی و آب، آنها را تشدید میکند |
آسیبپذیری معیشت |
تغییر اقلیم ممکن است موجب فشار گسترده بر کشاورزی، مناطق ساحلی، بروز بیماریهای حاد و دشواری دسترسی به آب شود که پیامدهای معیشتی آن موجب افزایش آسیبپذیری مردم شود. در بخشهایی که جمعیت وابستگی بالایی به منابع طبیعی دارد و نیز از منظر محیطی و اجتماعی، موقعیت حاشیهای دارند، فشارها، حساسیتها و واکنشها شدیدتر خواهد بود. برخی از پیامدهای تغییر اقلیم دیرپا (همانند کاهش تولید زمینهای کشاورزی) و برخی گذرا (سیلابها) هستند. |
فقر (نسبی، مزمن، گذرا) |
بر اثر تمایزات فضاییِ ناشی از فشارهای اقلیمی و حساسیتهای مکانی، مقوله فقر (بهویژه محرومیت نسبی)، نمودهای متفاوتی دارد. تغیر اقلیم ممکن است از طریق نابودی زمینههای دسترسی به سرمایه طبیعی، مستقیماً به تشدید فقر مطلق، نسبی و گذرا بیانجامد. همچنین، با متأثرکردن بخش منابع و دولت، بهطور غیرمستقیم، سبب تشدید فقر شود. فشارهای ناشی از تغییر اقلیم بر دامنه آسیبپذیری ناشی از فرایندهای سیاسی و اقتصادی میافزاید. |
دولت ضعیف |
فشارهای ناشی از تغییر اقلیم احتمالاً سبب افزایش هزینه دسترسی به زیرساختهای عمومی همانند منابع آب، خدماتی همچون آموزش و پرورش و کاهش درآمدهای دولت میشود. از اینرو، تغییر اقلیم ممکن است سبب کاهش توانایی دولت در ایجاد فرصتها و ظرفیتها برای افراد شود. |
مهاجرت |
مهاجرت واکنش کسانی است که معیشتشان بر اثر تغییرات اقلیم نابود شده و ناگزیر از تصمیم به مهاجرت هستند. در عین حال، ممکن است زمینهساز تشدید جنبشهای (اعتراضی) مردم در جوامع میزبان شود. |
منبع: (Barnett & Adger, 2005: 14)
طی چند دهه اخیر، آب بهعنوان مهمترین مسأله در برخی از کشورهای جهان مطرح بوده است (عسگری،1389: 181) .در هشتاد کشور جهان که نزدیک به سه میلیارد نفر جمعیت دارند، کمبود آب یک مشکل زیستمحیطی فوقالعاده بهشمار میرود (حیدریفر،1391: 169). در جنوب و جنوب غرب آسیا مسأله کمبود آب بیشتر از کمبود زمین مناسب، موجب توقّف طرحهای توسعه کشاورزی شده است. آسیا که 60 درصد جمعیت جهان را در خود دارد، تنها حدود 36 درصد آب شیرین تجدیدشونده را در اختیار دارد (عسگری،1389: 181). کمبود آب و کاهش تدریجی منابع موجود سبب بیابانزایی میشود. بیابانزایی یک مشکل بینالمللی است، اگرچه در داخل مرزهای ملّی روی میدهد. بیابانزایی شرایط مطلوب زندگی را از بین میبرد و در نهایت به ناپایداری سیاسی منجر خواهد شد. بیابانزایی ضمن فراهم کردن شرایط قحطی و در نتیجه مهاجرت داخلی و حتّی خارجی، بیثباتی سیاسی را هم در پی دارد (Kathleen & et al, 2000:237) و میتواند عامل درگیری یا دلیل اصلی آن بوده و باعث شکلگیری ماهیت درگیری و جدال شود.
نقش آب در حیات زمین و ادامه حیات اکوسیستمها انکارناشدنی و بدیهی است. یافتههای مربوط به ارزیابیهای اکوسیستمی در سالهای اخیر نشان میدهد که به نقش اکوسیستمها در تأمین بخشی از مواد غذایی انسان نیز افزوده شده است؛ درنتیجه تغییرات در منابع آبی و به دنبال آن ساختار اکوسیستمها، میتواند در جوامع انسانی اثر نامطلوبی داشته باشد. این آثار میتواند در "مسائل امنیتی، تأمین نیازهای اساسی و روابط اجتماعی و فرهنگی" بروز کند.
آب بهعنوان منبعی راهبردی در آمایش سرزمین، توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها و نواحی و توسعه دیگر بخشها، کارکردی بنیادی داشته و یکی از مؤلفههای مهم در حفظ، تعادل و پایداری بومشناسی و محیطزیست بهشمار میرود. بر این اساس، پاسداشت و نگاهداشت منابع آب و بهرهبرداری بهینه، اقتصادی و عادلانه از آن، مسئلهای حیاتی است (کارآموز و احمدی،1385: 8). امروزه ثابت شده است که بحران آب بسیار کلانتر از آن است که پیش از این تصور میشد. تغییرات اقلیمی و افزایش دورههای خشکسالی، نفوذناپذیری بسیاری از زمینها در اثر پویشهای انسانی (عدم تقویت آبخوانها)، توسعه شهرنشینی، بهویژه در کشورهای در حال توسعه و تقاضای فزاینده برای آب در بخشهای مختلف (کشاورزی، آشامیدنی و صنعت)، کاهش کمی و کیفی منابع آب از یک سو و سیاسی شدن استفاده از منابع آب و ضعف مدیریت منابع آب، آلودن منابع آبی موجود، در آینده بحران آب را تشدید میکند. این نگرانیها رویکرد مجریان و تصمیمسازان را به مقوله توسعه و آب تغییر داد و توجه به منابع آب داخلی، بهویژه رودها، از جایگاه خاصی برخوردار شد. در این میان، ساخت سدهای بزرگ بر روی رودها با توجه به نیاز فزاینده به آب اولویت یافت و توجیهپذیر شد؛ غافل از اینکه تأثیرات ژرف متفاوتی بر حیات زیستبومها و معیشت ساکنان آن خواهد داشت .در نتیجه، محیطزیست فدای توسعه بیرویه شده و پیامدهای آن در اشکال خشکیدن رودها، دریاچهها، تالابها، آوارگی هزاران انسان، ویرانی کشاورزی بومی و زیستبومهای پاییندست رودها، آثار تاریخی و مانند آن، نمود یافته است.
بهطور کلی ایران در سطح نیمه خشک و خشک قرار دارد. بهگونهای که تنها 30 درصد پهنه ایران خارج از محدوده خشک و نیمه خشک قرار دارد . افزون بر این موضوع، در دهههای اخیر، پدیده تغییر اقلیم، یکی از عوامل تأثیرگذار بر منابع آب کشور بوده است و بهنظر میرسد با روند فعلی در آینده نیز تداوم داشته و تشدید خواهد شد. این در حالی است که وضعیت اقلیمی ایران با توجه به قرارگرفتن آن بر کمربند خشک و بیابانی، بر ابعاد مشکلات افزوده است. تنگناهای زیستمحیطی همانند گرمایش کروی، بروز خشکسالیهای پیاپی، گسترش کویرها و بیابانزایی، افت شدید آبهای زیرزمینی، افزایش سیلابها، ایجاد وضعیت ناپایدار اکولوژیکی و آسیبپذیری منابع طبیعی تجدیدشونده، امنیت زیستمحیطی کشور را به مخاطره افکنده است، به گونهای که خشکیدن تالابها، رودها، و پسروی دریاچههای داخلی، زمینه گسیختگی چرخه زیستی کشور را سبب شده است. آنچه سالها در ایران رخ داده، تناوب خشکسالی و چند سال پربارشی بوده است. مدیریت کشور هنوز خود را با این اوضاع سازگار نکرده که خود از بزرگترین تنگناهاست (وزارت نیرو،1387: 24). از پیامدهای مهم تغییر اقلیم که بر کشور ما تأثیر بسزایی داشته، وقوع خشکسالیهای شدید و پیاپی است که سبب کاهش منابع آب موجود برای مصارف مختلف و از میان رفتن برخی زیستبومهای آبی شده است. همچنین، ضعف مدیریت و برنامهریزی، به هنگام ثبت و سازگاری با وضع موجود، تشدید فشار بر منابع آب را به دنبال داشته است (وزارت نیرو،1387: 24).
یافتههای تحقیق
مسایل زیستمحیطی و آبی کشور با ضعف مدیریت و برنامهریزی مدیران همراه گشته و زمینه بروز انواع مسایل حاد زیستمحیطی مؤثر بر در سطح ملی و منطقهای را سبب شده است. نمونه بارز این امر دریاچه ارومیه است. دریاچه ارومیه با حجمی برابر 32 میلیارد متر مکعب، برخاسته از ویژگیهای بومشناسی و اقتصادیاش، بهعنوان میراث طبیعی، واجد خصوصیاتی است که آن را در سطح منطقهای بیهمتا کرده است (www.ostan-ag.gov.ir). این دریاچه کاردکردهای متنوع و قابل شایانی دارد اما با این وجود به دلیل ضعف مدیریت و تغییرات اقلیمی با معضلات بیشماری مواجه شده است. کارکردهای این دریاچه را می توان به صورت جدول 2 بیان نمود.
جدول (2): کارکردهای دریاچه ارومیه
کارکردها |
دریاچه |
تالابهای اقماری |
توضیح |
حمایت از تنوعزیستی |
Þ |
Þ |
شوری فرا اشباع آب دریاچه، زمینه را برای رشد و زایش آرتمیا که غذای فلامینگو، مرغابی و پرندگان کنار آبچر است، فراهم میکند. جمعیت قابلتوجهی از این پرندگان در این دریاچه زادآوری میکنند. در تالابهای اقماری نیز شمار زیادی از پرندگان آبزی مهاجر و زمستانگذران حضور دارند. در جزایر دریاچه نیز شماری از پستانداران در معرض خطر، همانند گوزن زرد و قوچ ارمنی زندگی میکنند. |
تعدیل آب و هوا |
Þ |
Ü |
گستره پهناور دریاچه ارومیه به تعدیل خُرده اقلیم منطقه (درجه و نَم هوا) کمک میکند که این ویژگی وضعیت مناسبی برای کشاورزی منطقه فراهم کرده است. نَم موجود در هوا نیز از پیدایش و پخش گَرد و خاک منطقه جلوگیری میکند. |
کاهش یا فرونشانی رسوبات وآلایندهها |
Ü |
Ü |
دریاچه و تالابهایِ کناری آن رسوبات و آلایندههای منتقل شده بهوسیله جریان رودها را جذب و از پراکنش گسترده آن در محیط جلوگیری میکند. |
تثبیت نهشتههای نمکی (جلوگیری از پراکنش آنها به مناطق پیرامون) |
Þ |
--- |
دریاچه حجم بالایی از نمکهای ورودی را در خود نگاه میدارد و از پخش آنها در مناطق پیرامونی جلوگیری میکند. پسروی سطح آب باعث نمایان شدن پهنه گستردهای از شورهزار میشود که در اثر فرسایش (بادی) و جابهجایی به مناطق پیرامونی آسیب میرساند . |
جلوگیری از پیشروی آب شور |
--- |
Ü |
تالابهایِ کناری باعث تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میشود و از پیشروی آب شور دریاچه جلوگیری میکنند. تالابهایی که خشکیده شدهاند چنین کارکردی ندارند. |
چشمانداز |
Þ |
Ü |
چشمانداز دریاچه به آن زیبایی و جلوه خاصی بخشیده است. این چشمانداز زیبا بهعلت کاهش سطح آب و ساخت بزرگراه کلانتری، تحت تأثیر قرار گرفته است. |
منبع: (برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه،1389: 22)؛ (راهنما: تحولات دریاچه ارومیه بهصورت: Ü نشانه روند ثابت، Þ نشانه روند کاهشی)
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه با وسعت متجاوز از 5000 کیلومتر مربع یک دریاچه وسیع آب شور در شمال غربی ایران است که بین استانهای آذربایجان شرقی و غربی قرار دارد این دریاچه در پستترین نقطه یک حوضه آبریز بسته به وسعت 52000 کیلومتر مربع قرار گرفته، که بخش کوچکی از آن در استان کردستان واقع شده است. دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه داخلی ایران، یک پارک ملی و همچنین یکی از بزرگترین سایتهای رامسر ایران نیز در سال 1355 توسط یونسکو بهعنوان یک ذخیرهگاه زیستی شناخته و ثبت شد. این دریاچه توسط تعدادی تالابهای آب شیرین – لبشور احاطه شده است که بعضی از آنها بهدلیل تنوعزیستیشان دارای اهمیت جهانی هستند.
طبق آخرین آمار سرشماری سال 1390 تعداد 92 شهر در دو استان آذربایجان غربی و شرقی وجود دارد که جمعیت این شهرها برابر با 4.447.572 نفر میباشد. از این تعداد 25 شهر با جمعیتی برابر 1.309.879 در محدوده 30 کیلومتری دریاچه واقع شدهاند. که مهمترین این شهرها، شهر ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی با جمعیتی برابر 667.499 میباشد. در نقشه زیر توزیع سکونتگاههای شهری در پیرامون دریاچه ارومیه در دو استان آذربایجان غربی و شرقی قابل مشاهده میباشد.
شکل(4): توزیع فضایی شهرها در پیرامون دریاچه ارومیه
منبع: نگارندگان
شکل (5): تصویر سه بعدی از توزیع جمعیت در استان آذربایجان شرقی و غربی
منبع: نگارندگان
وضعیت سکونت نواحی پیرامون دریاچه ارومیه
هم از نظر تاریخی و هم از نظر سیاسی این منطقه بهعنوان یکی از سکونتگاههای پرتراکم کشور محسوب میشود. وجود دریاچه ارومیه و وجود قابلیتهای انسانی و طبیعی در پیرامون دریاچه ارومیه موجب ایجاد شهرها و روستاهای متعددی در این منطقه شده است. اما با پایین رفتن آب دریاچه این سکونتگاهها با آسیبها و مخاطراتی روبه رو شده و خواهد شد. در این قسمت از تحقیق با استفاده از ابزار بافر در نرم افزار GIS تعداد شهرها، جمعیت شهرها و تعداد روستاهای پیرامون دریاچه ارومیه در 5 بافر مشخص شد. نتایج نشان میدهد که بیشترین جمعیت شهری در بافر 20 تا 30 کیلومتری قرار دارند. که تعداد روستاها نیز بدین شیوه میباشد. در جدول و نقشه زیر جزئیات تحلیل نشان داده شده است.
شکل (6) : موقعیت شهرها در 5 بافر در پیرامون دریاچه ارومیه
جدول (3): وضعیت استقرار نظام سکونتگاهی در پیرامون دریاچه ارومیه
بافر (کیلومتر) |
تعداد شهر |
جمعیت شهری |
تعداد روستا |
5 |
2 |
6111 |
130 |
10 |
6 |
44699 |
323 |
15 |
10 |
142921 |
572 |
20 |
16 |
957244 |
830 |
25 |
19 |
1067480 |
1056 |
30 |
25 |
1309879 |
1296 |
جمع |
92 |
4.447.572 |
4.207 |
منبع: نگارندگان
کاربری اراضی
اطراف دریاچه ارومیه ترکیبی از اراضی مختلفی میباشد. نتایج تحلیل کاربری اراضی نشان میدهد که اراضی کشاورزی بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده است. که اراضی کشاورزی آبی با 1857916.507 هکتار، 13.12 درصد و اراضی کشاورزی دیم بههمراه دیمزارهای خزری 4641057.65 هکتار، 32.79 درصد کل اراضی موجود در شعاع 30 کیلومتری دریاچه را شامل میشود. بعد از اراضی کشاورزی، مراتع مرغوب و استپی گاه با درختهای پراکنده ، 25.33 درصد کل اراضی پیرامون دریاچه ارومیه را تشکیل میدهد. جدول و نقشه زیر اراضی موجود در شعاع 30 کیلومتری دریاچه ارومیه را نشان میدهد.
جدول (4): کاربری اراضی موجود در شعاع 30 کیلومتری دریاچه ارومیه
درصد |
مساحت هکتار |
کاربری |
3.3 |
467349.7 |
دریاچهها و خلیج |
0.1 |
25379.2 |
مراتع کوهستانی ،تپه ماهوری و مخروطافکنهای (معتدل و گرم) |
18.4 |
2611382.6 |
مراتع متوسط در کوهستانها (نسبتآ سرد) |
13.1 |
1857916.5 |
اراضی کشاورزی آبی |
32.7 |
4641057 |
اراضی کشاورزی دیم بههمراه دیمزارهای خزری |
1.7 |
244867.4 |
جنگل بلوط و ارس و گاه پسته و بادام و گز و کهور |
25.3 |
3585717.3 |
مراتع مرغوب و استپی گاه با درختهای پراکنده |
3.9 |
564418.7 |
پوشش گیاهی ویژه دشتهای شور و تپههای شنی و دشتهای سیلابی |
1 |
154627.3 |
کشاورزی درجه 2 |
منبع: نگارندگان
شکل (7) : کاربری اراضی موجود در شعاع 30 کیلومتری دریاچه ارومیه
منبع: نگارندگان
گسترش سدسازی بر روی رودخانههای ورودی دریاچه ارومیه بههمراه تغییرات اقلیمی، کاهش بارش، خشکسالی پیاپی، استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی و عدم استفاده از روشها و الگوهای کشت مدرن، زمینه پسروی و خشکیدن تدریجی دریاچه را از سال 1376 فراهم کرده است. سهم آب ورودی به دریاچه ارومیه از رودهای استان آذربایجانغربی، 85 درصد (منشأ برخی از این رودها استان کردستان است) و رودهای استان آذربایجان شرقی، 15 درصد است.
برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه که با همکاری سازمانهای دولتی، تشکلهای زیستمحیطی و جوامع محلی تهیه شده، عوامل تهدید دریاچه را در قالب جدول تهدیدات بیرونی و درونی زیر تنظیم کرده است:
جدول(5). تهدیدات بیرونی و درونی دریاچه ارومیه
تهدید بیرونی |
دریاچه |
تالابهای اقماری |
شرح |
رقابت برای استفاده و تخصیص منابع آب |
Ý |
Ý |
توسعه فزاینده کشاورزی، صنعت و شهرنشینی، سبب افزایش رقابت بر سر آب و کاهش حقابه دریاچه و تالابها شده است. |
آلودگی آب |
Ý |
Ý |
افزایش تخلیه آلایندههای شیمیایی کشاورزی، افزایش فاضلاب صنعتی شهری |
کاهش آوردِ رودها |
Ý |
Ý |
رخداد خشکسالی، بهرهبرداری از آوردِ رودها از طریق سدها، شبکههای وابسته و تغییرات اقلیمی بر منابع آب حوضه آبریز دریاچه و تالابهای کناری آن تأثیر گذارده است. |
افزایش رسوبات ورودی |
Ý |
Ý |
گسترش کشاورزی، تغییر کاربری و تخریب چراگاههای طبیعی |
کاهش جریانهای آب زیرزمینی |
Ý |
Ý |
بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی |
پدیدار شدن گونههای غیربومی |
--- |
Ý |
فعالیتهای مرتبط با پرورش آبزیان در حوضه آبخیز |
آشفتگی حیاتوحش |
--- |
Ý |
انفجار در معادن پیرامون تالاب، انفجار مهمات فاسد شده در کنار تالابها |
تهدید درونی |
دریاچه |
تالابهای اقماری |
شرح |
تغییر کاربری زیستگاهها |
--- |
Ý |
توسعه زمینهای کشاورزی در مناطق تالابی، احداث ساختمان در چراگاههای پیرامون و مجاور تالابها و ساخت سازههای آبی همچون ساخت سد حسنلو، خشکیدن تالاب یادگارلو در اثر احداث زهکش |
کاهش کیفیت آب |
--- |
Ý |
افزایش خوراکوری، ورود جریانهای برگشتی آبیاری به داخل تالابها و تخلیه پسابهای روستایی تصفیه نشده و نفوذ آبهای زیرزمینی با درصد بالای مواد مغذی به درون تالاب |
گونه های خارجی |
--- |
Ý |
معرفی لارو ماهی توسط شیلات |
آشفتگی هیدرودینامیک دریاچه |
Ý |
Ý |
ساخت بزرگراه شهید کلانتری |
آشفتگی حیاتوحش |
Ý |
Ý |
ساخت جادهها یا شبکههای آبیاری در داخل تالابهای کناری، تردد قایق و هواپیما در مناطق اسکان فلامینگو |
افزایش فشار بر منابع |
Ý |
Ý |
بهرهبرداری بیرویه از منابع تالابها |
منبع: (برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه، 1389: 24)؛ (راهنما: تحولات دریاچه ارومیه بهصورتÝ: نشانه روند افزایشی)
دریاچه ارومیه بر اثر عوامل انسانی و طبیعی، در حال پسروی و خشکیدن است که نتایج آن در قالب افزایش میزان شوری آب دریاچه، پیدایش شورزاری به وسعت 150 هزار هکتار، کویری شدن و شوری خاک، خشکیدن قناتها، تضعیف کشاورزی و دامداری منطقه، تضعیف گردشگری، نابودی زنجیره حیات و بسیاری ویژگیهای زیستی آن، مرگ و میر پرندگان، اختلال در گذر شناورهای دریایی و چسبیده شدن جزایر 9 گانه پارک ملی که محل زادآوری گونههای مهم پرندگان مهاجر بهشمار میرود، نمود یافته، به گونهای که با خشکیدن این دریاچه و آشکارشدن 8 میلیارد تن نمک موجود در زیر آن، خطر جدی به ساکنان استانهای همجوار وارد میشود و با پراکنده شدن نمکها، بیش از ده میلیون انسان، طبیعت، تحصیل، آموزش، بهداشت، کارخانه و صنعت آسیب خواهد دید و از میان خواهد رفت. با توجه به کاهش 6 متری آب دریاچه در13 سال گذشته، در صورت تدام روند کنونی، دریاچه تا ده سال آینده میخشکد که پیامد آن، افزایش سطح خشکیهای نمکین و شور در منطقه، وزش بادهای تند و گرم، به ویژه در تابستان و پاییز است که به مرور، زمینهای کشاورزی و مرغوب منطقه، بهویژه دشتهای حاصلخیز مراغه، بناب و تبریز در استان آذربایجان شرقی، به سمت شورشدن و در نهایت، کویر یشدن پیش میروند (زمانی اکبری و ملکی،1389). در این حالت، تولیدات کشاورزی و معیشت ساکنان آن آسیب جدی خواهد دید. به یاد داشته باشیم که بیش از 36 شهر و 3150 روستا با جمعیتی نزدیک به 5 میلیون نفر در حوضه آبریز دریاچه سکونت دارند که در این میان، بیش از 60 درصد ساکن روستا هستند که معیشت عمده آنها در بخش کشاورزی و دامداری است (برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه،1389: 20). پس، به نوعی زیست آنها با وضعیت اکولوژیک منطقه پیوند دارد و هر گونه تحول در اوضاع بومشناسی منطقه، مفهوم امنیت را در ابعاد مختلف (اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی) آن متأثر خواهد ساخت.
خشک شدن دریاچه ارومیه تنها محدود به این دریاچه نیست بلکه جوامع انسانی حوزه نفوذ خود را نیز دچار مصایب فراوانی میکند که نمونه بارز و فوقالعاده مهم و حساس آن پدیده "مهاجرت" در صورت خشکیدن دریاچه است. ریزگردهایی که حتی امکان رساندن خود به پایتخت را هم دارند، زندگی را برای ساکنان اطراف دریاچه بسیار سخت خواهند کرد. امکان کشاورزی و دامداری در حوضه آبریز دریاچه ارومیه را خواهند گرفت و کشاورزان را به مهاجرت وادار میکنند. هم اکنون سوختن برگ درختان در حاشیه دریاچه و شور شدن زمینهای اطراف، کشاورزان را مجبور کرده است تا کشت را به زمینهای بالادست ببرند و زمینهایی دورتر از دریاچه را زیر کشت ببرند. این یعنی خداحافظی روستاییان با محل اقامت خود. مهاجرت به شهرهای اطراف و حتی شهرهایی دورتر از دریاچه و بحرانهای آن. حالا دریاچه و حواشی آن زیر سایه مهاجرت رفته است. بسیاری از کارشناسان معتقدند تبعات مهاجرت جمعیت به دلیل بحران خشک شدن دریاچه ارومیه به مراتب زیانبارتر از جنگ تحمیلی است، میگوید: "بسیاری از مدیران و مردم بهخاطر دارند در زمان هشتسال دفاع مقدس مهاجرت یکمیلیون و ١٠٠هزار نفری مردم از مرزهای جنوب و غرب کشور مشکلات زیادی را برای دولت ایجاد کرده بود، حال آنکه با خشک شدن دریاچه ارومیه افزون بر پنجمیلیون نفر از جمعیت ساکن در اطراف این دریاچه و در استانهای شمال غرب کشور مجبور به مهاجرت اجباری میشوند".هشدار مهاجرت و هزینههایی که روی دست دولت میگذارد، چندان جدی گرفته نشده بود. اما اکنون مشخص شده است خشکی دریاچه ارومیه مهاجرت ٦ میلیون روستایی را بهدنبال دارد. هم اکنون جمعیتی حدود پنج تا ششمیلیون نفر در روستاهای حاشیه دریاچه ارومیه سکونت دارند که در صورت عدم رفع بحران از این منطقه مجبور به کوچ از روستاها و محل سکونت خود خواهند بود.
برپایه گفتههای "لزیرا ساگن بابوا" (Lysra Sagon Baboa)، معاون نماینده مقیم برنامه عمران سازمان ملل متحد، پیامدهای خشکیدن دریاچه ارومیه تنها به ایران محدود نمیشود و مردم منطقه را با مشکل روبهرو میکند. به گفته او، اگر دریاچه ارومیه خشک شود، پیامدهای این خشکی نه تنها برای ایرانیان که در حواشی دریاچه ارومیه زندگی میکنند، بلکه برای کشورهای منطقه نیز فاجعهبار است و ممکن است کابوس دریاچه آرال، این بار برای ارومیه تکرار شود (www.un.org).
نتیجهگیری
همزمان با کاهش تراز سطح آب دریاچه، بخشهایی از قسمتهای جنوبی دریاچه خشکید، غلظت نمک در آب دریاچه بالا رفت و رنگ مناطقی از سطح آب دریاچه به قهوهای گرایید که احتمالا ناشی از تغییر متابولیسم دنالیلا سالینا (Donaliella salina) تحت تاثیر افزایش غلظت املاح به ارقامی فراتر از 300 گرم در لیتر است. شوری شدید سبب کاهش تنوعزیستی و نیز جرم توده زیستی دریاچه شد. گونه آبزی بومی دریاچه آرتمیا اورمیانا بجز در دهانه رودخانهها از تفریخ باز ایستاد و به تبع آن جمعیت گونههای پرندگانی که از آن تغذیه میکردند به شکل چشمگیری کاهش یافت. فلامینگوهای بزرگ (Phoenicopterus ruber roseus)
که در جمعیتهای گاه بیش از 20000 جفت در دریاچه حضور داشتند و دیگر گونههای پرندگان مهاجر شامل پلیکان سفید، کنارآبچرها، کاکاییها و پرستوها و مرغابیها که در جزایر دریاچه زادآوری میکردند، ناپدید شدند. گوزن زرد ایرانی و قوچ ارمنی که در جزایر درون دریاچه تکثیر شده بودند نیز از شرایط خشکسالی آسیب دیدند و با خشک شدن اراضی پیرامون جزایر، حفاظت و پشتیبانی از آ نها نامقدور شد.
تنوعزیستی در تالابهای اقماری دریاچه کمتر تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفت زیرا جریانهای برگشتی آبیاری (در واقع زهآبها) توانست آنها را تغذیه کند. این تالابها تا حدود زیادی توانستند نقش پناهگاه را برای پرندگان مهاجر ایفا کنند. آن عده از تالابها که از چنین فرصتی محروم بودند مانند قره قشالق، یا خشک شدند و یا با محدودیتهای شدید روبرو گردیدند. کاهش آب دریاچه ارومیه و خشکی آن باعث ایجاد آسیبهای جدی در زمینههای طبیعی و انسانی خواهد شد. از جمله میتوان به شوری زمینهای کشاورزی، از بین رفتن باغات، کاهش تنوعزیستی، مهاجرت جمعیت شهرها، خالی شدن روستاها، تنشهای قومی ناشی از کاهش منابع آبی و خاک مرغوب کشاورزی، از بین رفتن گونههای جانوری و پرندگان. خشک شدن دریاچه ارومیه به سلامتی انسانی، تغذیه، حیات جانوری و گیاهی آسیب جدی وارد کرده است و منطقه، با آسیبپذیری بالا و تهدیدات زیستمحیطی جدی روبه رو خواهد شد.
منابع
- اصغری زمانی، اکبر و ملکی، سعید، (1389)، ارزیابی تغییرات خط ساحلی دریاچه ارومیه طی دورههای 2005ـ1989 با استفاده از دادههای RS و GIS، 24/3/1389.
- بابااوغلی, محمود. “بررسی اجمالی بحران محیطزیست در ایران حول محور آلودگی هوا و تخریب منابع آب.” مجله اقتصادی, 1392: 59-72.
- کاویانی راد, مراد. “تحلیل فضایی مخاطرات محیطی و بحرانهای بومشناسی در ایران.” فصلنامه مطالعات راهبردی, 1389: 33-56.
- Muskie, Edmund S. “The Global Environmental Crisis.” Envtl. Aff. L 1992: 731-737.
- www.un.org
- برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه، (1389)، تهیه شده با همکاری سازمانهای دولتی، تشکلهای زیستمحیطی و جوامع محلی، 20/3/1389. http://urmia.irib.ir/index.php
- حیدریفر، محمدرئوف، (1391)، "مخاطرات انسانی: تهدیدهای امنیتی ناشی از تقابل انسان و محیط"، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 81، 157-176.
- رحمتی، علیرضا، (1391)، "بررسی روند ارزیابی اثرات محیطزیستی در ایران، چالشها و راهکارها"، محیطزیست وتوسعه، سال3، شماره 5، 15-23.
- عسگری، س، (1389)، مقدمهای بر ژئوپلیتیک محیطی، انتشارات نویسنده، اراک.
- کارآموز، محمد؛ احمدی، آزاده و نظیف، سارا، (1385)، "چالشهاو فرصتهای بکارگیری مدلهای بهرهبرداری بهینه از سیستمهای منابع آب"، اولین همایش منطقهای بهرهبرداری بهینه از منابع آب حوضههای کارون و زایندهرود، شهرکرد، دانشگاه شهرکرد، 14 و 15 شهریور.
- کاویانی راد، مراد، (1390)، "نسبت ژئوپلیتیکی امنیت زیستمحیطی و توسعهپایدار، مطالعه موردی دریاچه ارومیه"، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال چهاردهم، شماره اول، شماره مسلسل 51، 116-147.
- مؤمنی، مهدی، (1382)، تغییر اقلیم و تأثیر آن بر ناپایداری اکولوژیکی در ایران، سومین کنفرانس منطقهای و اولین کنفرانس ملی تغییر اقلیم، دانشگاه اصفهان، اصفهان.
- وزارت نیرو، دفتر برنامهریزی کلان آب و آبفا، (1387)، پیشنویس اولیه برنامه پنجم سازندگی، بسته پیشنهادی آب، 25/3/1390. waterplan.moe.org.ir
- Barnett, Jon., and Adger Neil, Human (2005); Security and Climate Change: Towards an Improved Understanding, http://www.gechs .org/downloads/ holmen/ Barnett _Adger.pdf.
- Chaturvedi, Sanjay (1998); "Common Security? Geopolitics, Development", South Asia and the Third World Quarterly, Vol. 19, No. 4.
- Dalby, Simon (2002); Environmental Security, Minnesota: U of Minnesota Press.
- Environmental security of Russia" (1996); issue 2, The Security Council of the Russian Federation, Moscow.
- Kathleen, B., et al, 2000, Engaging Geopolitics,Prentice Hall, Translated to Persian by: Farshchi, A.R., Rahnema, H.R., Islamic Revolutionary Guards Publication, Faculty of Command and Institute of High Era of War, Tehran.
- www.ostan-ag.gov.ir
- www.niazemarkazi.com